خمدان
جمله سازی با خمدان
چو سالار چین با سپه برگرفت سوی شهر خمدان ره اندر گرفت
چو نوشان سپه دید و آن ساز جنگ ز خمدان برون آمد او بیدرنگ
کنون شهر خمدان پر از لشکر است سراپرده ی آتبین بر در است
ز چینی بکشتند چندان سران که خون گشت بر دشت خمدان روان
جرعهای زان جام راهب آن کند که هزاران جره و خمدان کند