لغت نامه دهخدا
خم نشین. [ خ ُ ن ِ ] ( نف مرکب ) نشیننده در خم. قرارگیرنده در خم. || ( اِخ ) لقبی است که به دیوجانس کلبی داده شده چه خانه او در خمی چوبین شکسته بود لکن حافظ و بعضی از شعرای دیگر این لقب را به افلاطون داده اند. ( یادداشت بخط مؤلف ):
جز فلاطون خم نشین شراب
سر حکمت بما که گوید باز.حافظ.