خصمین

لغت نامه دهخدا

خصمین. [ خ َ م َ ] ( ع اِ ) تثنیه خصم. ( یادداشت مؤلف ). دو خصم. ( یادداشت بخط مؤلف ).

جمله سازی با خصمین

آن کو میان قاضی و خصمین واسطه است بنهاد دام مکر و سر حیله باز کرد