خصبه

لغت نامه دهخدا

( خصبة ) خصبة. [ خ َ ص ِ ب َ ] ( ع ص ) مؤنث خَصِب. بسیارگیاه. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ).
خصبه. [ خ َ ب َ ] ( ع اِ ) واحد خصب یک خرمابن بسیاربار. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ).
خصبه. [ خ َ / خ ِ ب َ ] ( ع ص ) بسیارگیاه و فراخ سال. ( منتهی الارب ).
- ارضون خَصبَه؛ زمینهای بسیارگیاه فراخ سال. ( ناظم الاطباء ).
- ارضون خِصبَه؛ زمینهای بسیارگیاه فراخ سال. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مونث خصب بسیار گیاه

جمله سازی با خصبه

و قرائت عاصم (145) در قرآن به يك واسطه به على عليه السّلام مى رسد و عبداللّهبن عباس كه در تفسير، مقدمترين صحابه شمرده مى شود، شاگرد على عليه السّلام ومساعى اهل بيت عليهم السّلام و شيعيانشان در حديث و فقه واتصال فقهاى اربعه و غير آنها به امام پنجم و ششم شيعه معروف است و دراصول فقه نيز پيشرفت عجيبى كه در زمان وحيد بهبهانى (متوفاى 1205) و بالا خصبه دست شيخ مرتضى انصارى (متوفاى سال 1281 هجرى قمرى ) نصيب شيعه شدههرگز با اصول فقه اهل سنت قابل مقايسه نيست.