خروش مغان

لغت نامه دهخدا

خروش مغان. [ خ ُ ش ِ م ُ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب )آهنگی از موسیقی. ( یادداشت بخط مؤلف ):
زن چنگ زن چنگ در بر گرفت
نخستین خروش مغان درگرفت.فردوسی.

فرهنگ فارسی

آهنگی از موسیقی

جمله سازی با خروش مغان

هر لحظه‌ای خروش مغانی برآورم زین آذری که هست به جان و دلم نهان
زن چنگ‌زن چنگ در بر گرفت نخستین خروش مغان درگرفت
پر آتش دل ابر و پر آب چشم خروش مغانی و پر تاب خشم