خرج راه

لغت نامه دهخدا

خرج راه. [ خ َ ج ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) پولی که در سفر خرج میشود. اعانتی که برای مخارج سفر کسی میشود. || کنایه از مرده. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

پولی که در سفر خرج میشود اعانتی که برای مخارج سفر کسی میشود.

جمله سازی با خرج راه

💡 باید احسانی چنان کردن که بعد از خرج راه قرض خود بگزارم و بازم نباید کرد قرض

💡 شتاب در ره مقصد درنگ می آرد که خرج راه شود رهروی که بیتاب است

💡 افسردگان چو سنگ نشانند خرج راه پای به خواب رفته به منزل نمی‌رود

💡 در وصال بحر، بی‌شوق رسا نتوان رسید خرج راه از نرم‌رفتاری شود سیلاب‌ها

💡 ز دوری گشت سیل نوبهاران خرج راه اینجا که خواهد قطره ما را به آن دریا رسانیدن؟