خدای خوانی

لغت نامه دهخدا

خدای خوانی. [ خ ُ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) دعا. ( یادداشت بخط مؤلف ). عمل خدای خوان. استغاثه:
کف نیاز به درگاه بی نیاز برآر
که کار مرد خدا جز خدای خوانی نیست.سعدی.

فرهنگ فارسی

دعا عمل خدای خوان

جمله سازی با خدای خوانی

پس گفت: وصیت خرد آن است که خلق را نصیحت کنی و به خدای خوانی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
کس کش
کس کش
قدرت
قدرت
گوت
گوت