لغت نامه دهخدا
حلافی. [ ح ُ فی ی ] ( ع ص ) وادی حلافی؛ وادی که گیاه دوخ رویاند. ( منتهی الارب ).
حلافی. [ ح ُ فی ی ] ( ع ص ) وادی حلافی؛ وادی که گیاه دوخ رویاند. ( منتهی الارب ).
💡 بعد از بازرسیهای صورت گرفته برخی از بازیکنان متخلف، توسط نیروهای نظامی بازداشت شدند که از بین آنها فقط نام سعید حلافی، بازیکن سابق باشگاه فوتبال پرسپولیس تهران و حامد زمانی رسانهای شد.
💡 ابتدا نام بازیکنانی از جمله بختیار رحمانی، آرش افشین، ساسان انصاری و فرید دهکردی (پسر سیفالله دهکردی) از فولاد و سعید حلافی از پیکان به عنوان متخلفان پرونده بهطور غیررسمی در رسانهها اعلام شد. که تمام افراد هرگونه اشکال در کارت پایان خدمت خود را تکذیب میکردند.