جدا گونه

لغت نامه دهخدا

جداگونه. [ ج ُ ن َ / ن ِ ] ( ق مرکب ) ظاهراً لهجه ای است در جداگانه. جداگانه. علیحده. تنها: اندر فربه کردن عضوی جدا گونه. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فرهنگ فارسی

ظاهرا لهجه ای است در جداگانه جداگانه تنها.

جمله سازی با جدا گونه

جدا گونه گون هدیه ها ساختند یکی گنج هر یک بپرداختند