جامکن

لغت نامه دهخدا

جامکن. [ ک َ ] ( اِ مرکب ) رجوع به جامکان و جامه کن شود.

جمله سازی با جامکن

ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن گر همه چشم منست آنجا دمی مأوا مکن