تصویر کردن

لغت نامه دهخدا

تصویر کردن. [ ت َص ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب )صورت کشیدن و نقش کردن. ( ناظم الاطباء ):
شمس در خارج اگرچه هست فرد
مثل او هم می توان تصویر کرد.مولوی.خیال قد تو در آبگیر دیده من
بجای هر مژه سروی همی کند تصویر.نجیب الدین جربادقانی ( از آنندراج ).آن زمان کارزوی دیدن جانم باشد
در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم.حافظ.مصوری که شبیه ترا کند تصویر
ز خامه اش سرانگشت در دهان ماند.صائب ( از آنندراج ). || به خیال آوردن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). تصور کردن:
بجز این هرچه کیمیا گویند
آن سخن مشنو و مکن تصویر.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 888 ).گر کام دل از زمانه تصویر کنی
بیفایده خود را ز غمان سیر کنی.سعدی.

فرهنگ فارسی

صورت کشیدن. نقش کردن

جمله سازی با تصویر کردن

💡 ژان ویکتور پونسله در سال ۱۸۱۳ در جریان جنگ‌های ناپلئونی در روسیه اسیر جنگی بود و در زندان رساله‌ای با عنوان «خواص و ویژگی‌های تصاویر اشکال»[ص] نوشت و در آن برای اولین بار بین ویژگی‌های تصویری (ویژگی‌هایی که پس از تصویر کردن شکل در صفحه‌ای دیگر حفظ می‌شوند) و غیرتصویری تمایز قائل شد.

💡 در هندسه تصویری، اشتقاق بیضی از مخروط معادل تصویر مرکزی یک دایره (مقطع مخروط) روی صفحه‌ای است که با صفحهٔ دایره زاویه‌ای تند دارد. می‌توان نشان داد که تصویر کردن دایره روی بیضی همان تعریف بیضی با اعمال تجانس آفین بر دایره است.

💡 آثار او تلفیقی از نقد اجتماعی را دربردارد و به خاطر فضای حماسی، دیالوگ‌های زنده و تصویر کردن شخصیت‌های سیاهپوست آمریکایی مشهور است. او نخستین زنِ سیاهپوستی بود که کرسی‌ای به نامِ خود در دانشگاه پرینستون داشت، اولین زن سیاهپوست آمریکایی و اولین زن سیاه‌پوست در میان تمام ملیت‌هاست که جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرده‌است.

💡 ساختن بناهای متعدد در زمان شاه عباس اول در اصفهان، گونه‌ای تازه از نقاشی را به وجود آورد. پیش از آن در زمان شاه اسماعیل و شاه طهماسب، نقاشان بزرگ چون کمال الدین بهزاد به تصویر کردن کتاب‌های خطی می‌پرداختند. اما در این دوره نقاشی بر روی دیوارها و کشیدن تصاویر بزرگ برای تزیین بناها مرسوم گردید.

💡 عموم منتقدان اثر نعمت الله را در روایت و تصویر کردن زنی در آستانه فروپاشی و بازگشت او از یک قهقهرای خودساخته، تحسین کردند.