بواری

لغت نامه دهخدا

بواری. [ ب َ ] ( ع ص، اِ ) بوریافروش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
بواری. [ ب َ ] ( ع ص نسبی ) نسبتی است به بوریا که حصیر باشد. ( الانساب سمعانی ).
بواری. [ ب َ ] ( اِخ ) لقب حسن بن الربیع شیخ بخاری و مسلم. ( منتهی الارب ) ( از لباب الانساب ) ( آنندراج ).

جمله سازی با بواری

از دیگر ترجمه‌های او می‌توان به مادام بواری اثر گوستاو فلوبر اشاره کرد.