بسارجان

لغت نامه دهخدا

بسارجان. [ ب َ ] ( اِخ ) قریه ای است در یک فرسنگی میانه جنوب و مشرق تل بیضا. ( فارسنامه ناصری ). دهی است ازدهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز که در 62 هزارگزی جنوب خاور اردکان و هفت هزارگزی راه فرعی زرقان به بیضا در جلگه قرار دارد. هوایش معتدل با 212 تن سکنه، آبش از قنات و محصولش غلات، برنج، چغندر و شغل مردمش زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

جمله سازی با بسارجان

تپه بسارجان مربوط به دوره هخامنشی است و در شهرستان بیضا، بخش بیضا، دهستان بیضا، ۵۰۰ متری شمال روستای بسارجان واقع شده و این اثر در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۰۹۳۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ایده آل
ایده آل
حق الزحمه
حق الزحمه
کمینه
کمینه
آویزون
آویزون