اجل رسیده

لغت نامه دهخدا

اجل رسیده. [ اَ ج َ رَ / رِ دَ / دِ ]( ن مف مرکب ) کسی که مرگش فرارسیده باشد. اَجل گشته.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که مرگش فرا رسیده باشد اجل گشته.

جمله سازی با اجل رسیده

با راستان عداوت صائب شگون ندارد مار اجل رسیده بر گرد راه گردد
نظر به ظاهر و صیاد در خفا خفتست اجل رسیده چه داند بلا کجا خفتست
بگفتیم بسر آیی بوقت مرک طبیبا اجل رسیده و اکنون در آرزوی تو باشم
ز فر مدح تو و همت امیر اجل رسیده جان نزارم بمنتهای قصود