اصول دین

اصول دین در مقابل فروع دین، به اعتقادات بنیادی دین اسلام اشاره دارد که باور به آن‌ها برای مسلمان بودن ضروری است و انکار آن‌ها به معنای کفر تلقی می‌شود. اصول دین باید از طریق تحقیق و تفکر شخصی درک شوند و نه از طریق تقلید و پیروی از دیگران. بر اساس مذهب شیعه، اصول دین اسلام شامل پنج اصل توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت است و کسی که به دو اصل آخر اعتقاد نداشته باشد، به عنوان شیعه شناخته نمی‌شود. این ترکیب یک اصطلاح کلامی است که به امور نظری و اعتقادی اشاره دارد و در مقابل فروع دین به کار می‌رود. آموزه‌هایی که تحت این عنوان مطرح می‌شوند، شامل توحید، نبوت و معاد هستند. منظور از «اصول دین»، پایه‌های اساسی دین پیامبر خاتم و بزرگ، صلی الله علیه و آله، یعنی دین اسلام است. مسلمانی بدون اقرار به این اصول ممکن نیست و انکار هر یک از آن‌ها به کفر منجر می‌شود. این اصول و ارکان شامل موارد زیر است: توحید: به معنای این است که تنها آفریدگار و تدبیرکننده امور همه مخلوقات و موجودات هستی، الله تعالی است و در این خلق و تدبیر هیچ شریکی برای او وجود ندارد. این اصل خود به چهار مورد تقسیم می‌شود. این اصل به چهار بخش تقسیم می‌شود. نبوت: ایمان به نبوت و پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله و این که ایشان آخرین فرستاده خداوند برای هدایت بشر هستند. معاد: اعتقاد به وقوع روز قیامت و حضور همه انسان‌ها در محضر کبریایی خداوند برای محاسبه اعمالشان. این اصول مورد توافق تمامی دانشمندان اسلامی قرار دارد. با این حال، برخی از علمای شیعه به دو اصل دیگر به این عنوان اعتقاد دارند که شامل امامت و عدل می‌شود.

لغت نامه دهخدا

اصول دین. [ اُ ل ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) اصول جمع اصل است و در لغت چیزیست که چیز دیگری بر آن مبتنی شود و دین در لغت بمعنی جزاست، و از آنست گفتار پیامبر( ص ): کما تدین تدان. و در اصطلاح، اصل بمعنی طریقت و شریعت است و در اینجا مراد همین است و این فن را از اینرو اصول دین خوانند که دیگر دانشهای دینی از حدیث و فقه و تفسیر بر آن مبتنی است، چه اصول دین متوقف بر صدق رسول و صدق رسول متوقف بر صدق مرسل و صفات و عدل اوو امتناع قبح بر اوست. و علم اصول دین دانشی است که در آن از وحدانیت خدای تعالی و صفات و عدل وی و نبوت انبیاء و اقرار به احکامی که نبی آنها را آورده و هم اقرار به امامت ائمه و معاد بحث میشود و کافّه عالمان بر وجوب معرفت خدای تعالی و صفات ثبوتی و سلبی وی و معرفت آنچه نسبت آن به وی صحیح باشد و هر آنچه نسبت آن به وی ممتنع باشد و شناختن نبوت و امامت و معاد اجماع دارند. ( از شرح باب حادی عشر ). پیداست که این اعتقاد فرقه امامیه است که مشتمل بر اصول دین و مذهب میباشد، لیکن اهل تسنن سه قسمت یعنی توحید و نبوت و معاد را اصول دین میدانند. رجوع به توحید و معادو نبوت و امامت و عدل و اصول مذهب شود: 
گر اصول دین نشاید گفت، و نه شایدشنید
هر نمازی را در اول بانگ و قامت چیست پس 
در اصول دین چو عاقل را نظر باشد دلیل 
زَانبیا در دین بخصمان بر ملامت چیست پس ؟ناصرخسرو.در اصول دین مستبصر، و در قمع اهل الحاد متشمر. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 398 چاپی ). || اصول دین را بر علم کلام نیز اطلاق کنند و آنرا علم فقه اکبر نیز خوانند. رجوع به کلام و فقه شود.

فرهنگ فارسی

اصول جمع اصل است و در لغت چیزیست که چیز دیگری بر آن مبتنی شود و دین در لغت بمعنی جز است و از آنست گفتار پیامبر ( ص ): کماتدین تدان. و در اصطلاح اصل بمعنی طریقت و شریعت است و در اینجا مراد همین است و این فن را از اینرو اصول دین خوانند که دیگر دانشهای دینی از حدیث و فقه و تفسیر بر آن مبتنی است چه اصول دین متوقف بر صدق مرسل و صفات و عدل او و امتناع قبح بر اوست.

جملاتی از کلمه اصول دین

آنکه تیز از لطیفه نشناسد چه خبر از اصول دین دارد
هر که او به خرابات نشد بی دین است زیرا که خرابات اصول دین است
تا که باشد از اصول دین او حجتی در شرع و در آیین او
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم