لغت نامه دهخدا
اژدهاوش. [ اَ دَ وَ ] ( ص مرکب ) اژدهافش. مانند اژدرها. || ( اِخ ) ضحاک ماردوش.
اژدهاوش. [ اَ دَ وَ ] ( ص مرکب ) اژدهافش. مانند اژدرها. || ( اِخ ) ضحاک ماردوش.
( صفت ) اژدهافش
💡 به بند کمر تیغ بران ببست یکی نیزه ی اژدها وش به دست
💡 از عشق چون نترسم؟ کین عشق اژدها وش قعریست پر ز آتش، بحریست پر ز توفان