امسحوا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ﭐمْسَحُواْ: مسح کنید (کلمه مسح به معنای کشیدن دست و یا هر عضو دیگری به عنوان لمس کننده به لمس شونده، بدون هیچ حائلی و با اختیار است،. مسحت الشیء و مسحت بالشیء هر دو به یک معنا است با این تفاوت که اگر بدون حرف با استعمال شود، و شیء ملموس را مفعول خود بگیرد،م...
معنی مَسْحاً: مسح کردن - لمس نمودن (کلمه مسح به معنای کشیدن دست و یا هر عضو دیگری به عنوان لمس کننده به لمس شونده، بدون هیچ حائلی و با اختیار است،. مسحت الشیء و مسحت بالشیء هر دو به یک معنا است با این تفاوت که اگر بدون حرف با استعمال شود، و شیء ملموس را مفعول...
ریشه کلمه:
مسح (۴ بار)
دست مالیدن. ازاله اثر شی‏ء.. بسرهایتان و پاهایتان تا مفصل مسح کنید دست بمالید رجوع شودبه «رَفق- مِرْفَق»... شروع کرد و بساقها و گردنهای اسبان دست می‏کشید.

جمله سازی با امسحوا

پس اينكه فرمود: (و امسحوا برؤ سكم ) دلالت دارد بر اينكه مسح سر، فى الجملهواجب است نه بالجمله، ساده تر بگويم مسح مقدارى از آن واجب است نه همه آن، و اما اينكهآن مقدار كجاى سر است ؟ از مدلول آيه خارج است و اين سنت است كه عهده دار بيان آن است،و سنت صحيح وارد شده به اينكه سمت پيشانى يعنى جلو سر بايد مسح شود.
و در تفسير عياشى از زراره روايت كرده كه گفت: من از امام باقر (عليه السلام ) از تيممپرسيدم، فرمود: عمار بن ياسر روزى نزد رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) آمد وعرضه داشت: جنب شدم و آب نداشتم تا غسل كنم، حضرت فرمود: خوب بگو ببينم چهكردى ؟ عرضه داشت: لباسهايم را كندم و توى خاك غلت زدم حضرت (شايد بعنوانمزاح ) فرمود: همانطور كه الاغها غلت مى زنند، سپس فرمود: خداى تعالى كيفيت تيمم راكه بيان كرده و فرموده: (و امسحوا بوجوهكم و ايديكم منه )، آنگاه خودرسول خدا (صلى الله عليه وآله ) همه كف دو دست خود را بر صعيد گذاشت، و سپسبرداشت بين دو چشم تا آخر دو ابروى خود مسح كرد، آنگاه كف هر دست را به پشت دستديگر كشيد، البته اول به پشت دست راست كشيد. و در همان كتاب از زراره از امام باقر(عليهالسلام ) روايت كرده كه فرمود:
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
یوخ
یوخ
آبان
آبان
اگزجره
اگزجره