لغت نامه دهخدا
اذخار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ ذخیرة.
اذخار. [ اِذْ ذِ ] ( ع مص ) ادّخار. ذخر. ( زوزنی ). یخنی ساختن. ( منتهی الارب ). یخنی نهادن. پس انداز کردن. ( زوزنی ). ذخیره نهادن. ذخیره کردن. ( غیاث اللغات ). || برگزیدن چیزی را. ( منتهی الارب ).
اذخار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ ذخیرة.
اذخار. [ اِذْ ذِ ] ( ع مص ) ادّخار. ذخر. ( زوزنی ). یخنی ساختن. ( منتهی الارب ). یخنی نهادن. پس انداز کردن. ( زوزنی ). ذخیره نهادن. ذخیره کردن. ( غیاث اللغات ). || برگزیدن چیزی را. ( منتهی الارب ).
= ادخار
ذخیره شده ها، جمع ذخر
پس انداز کردن
💡 شد به تاراج فنا گنجی که کردند اذخار شد به یغمای ستم مالی که کردند انتخاب