استخوان ماهی

لغت نامه دهخدا

استخوان ماهی. [ اُ ت ُ خوا / خا ن ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) تیغ ماهی. داس. داسه: مَسَک؛ استخوان ماهی که از آن شانه و جز آن سازند. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

تیغ ماهی

دانشنامه عمومی

استخوان ماهی ( نام علمی: Albula vulpes ) نام یک گونه از تیره استخوان ماهی سانان است.

جمله سازی با استخوان ماهی

بود سازشان تیغ کین روز جنگ دگر استخوان ماهی و تیر و سنگ
در این بخش از داستان بوزینگان که سلاح‌هایی از جنس استخوان ماهی در دست دارند سوار بر لاکِ لاک‌پشت به کشتی طمروسیه حمله‌ور می‌شوند. از میان افرادِ در کشتی تنها یکی تفنگ به دست دارد و سایرین با تیر و کمان از خود دفاع می‌کنند.
بر طبق رسم و رسوم چین عادت خوردن قیمه ماهی در دوره بهار و پاییز متداول شد. یکی از اساطیر پادشاه چو پینگ وانگ علاقه به خوردن ماهی داشت. با اینحال زمانی که یک استخوان ماهی در گلویش گیر کرد او آشپز را به مرگ محکوم کرد. آشپزهای بسیار دیگری نیز به همین دلیل جان خود را از دست دادند. در نتیجه یک آشپز با سلیقه این ایده را آورد که استخوان از ماهی جدا شده و گوشت کنده شده را به صورت گرد و قیمه درآوردند.
که درو گردد از کف مردم کارد چون استخوان ماهی گم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دودول یعنی چه؟
دودول یعنی چه؟
علامت یعنی چه؟
علامت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز