مفهوم مرتبه از ریشه رتب به معنای درجه و جایگاه است و در فلسفه به این معنا به کار میرود که موجودات عالم، از لحاظ کمال وجودی، در درجات شدت و ضعف متفاوتی قرار دارند. بر این اساس، وجود دارای مراتبی است که به دو قسم طولی و عرضی تقسیم میشود و کثرت موجودات در جهان، بر مبنای رابطه تشکیک در وجود تبیین میگردد. هرچند برخی از اندیشمندان معتقدند تشکیک تنها در مراتب طولی معنا دارد و در سلسله عرضی موجودات راه نمییابد، اما این دیدگاه از منظر حکمت متعالیه مردود است و تشکیک در هر دو بعد طولی و عرضی جریان دارد.
در تشکیک طولی، مراتب وجود به صورت تقدم و تأخر ذاتی و علی ترتیب مییابند. این سلسله با وجود واجبالتعالی که غنیالذات و برترین مرتبه وجود است آغاز میشود. در مراحل پس از آن، عالم ممکنات قرار دارد که به سه عالم اصلی: عقل، مثال و ماده تقسیم میشود. هر یک از این عوالم، علت وجودی مرتبه پایینتر خود است؛ بنابراین عالم عقل علت عالم مثال، و عالم مثال علت عالم ماده محسوب میشود و هر مرتبه، هستی و قوام خود را از مرتبه بالاتر خود دریافت میکند.
در مقابل، مراتب عرضی وجود، موجوداتی را در بر میگیرد که در یک سطح وجودی قرار دارند، ولی از جهت کمالات و ویژگیهای وجودی با یکدیگر تفاوت دارند. برای نمونه، انسانها با آن که همگی در مرتبه واحدی از وجود مادی قرار گرفتهاند، اما از نظر شدت و ضعف در کمالات نفسانی مانند علم و فضیلت، یکسان نیستند و میان آنها مراتب متفاوتی دیده میشود. این تفاوتها نشان میدهد که تشکیک تنها به عوالم طولی محدود نمیشود، بلکه در عرض نیز جریان دارد و نظام هستی را در تمام ابعاد خود سامان میبخشد.