مین

مین

مین به موضوعاتی چون هنر، ادبیات و تاریخ ایران اشاره دارد. این عنوان به‌ویژه در ادبیات فارسی و هنرهای تجسمی حائز اهمیت است، چرا که می‌تواند نماد زیبایی، دقت و ظرافت باشد. در فرهنگ ایرانی، مین به‌عنوان یک عنصر زیبا و باارزش شناخته می‌شود که در آثار هنری و معماری به‌کار می‌رود و بازتاب‌دهنده هویت و سنت‌های ایرانی است. مین به‌عنوان یک عنصر هنری دارای ویژگی‌هایی چون زیبایی، دقت در جزئیات و رنگ‌های جذاب است. این عنصر معمولاً در هنرهای تجسمی و صنایع دستی به‌کار می‌رود و به دلیل ظرافت و زیبایی‌اش، توجه بسیاری را جلب می‌کند. همچنین، مین به‌عنوان نمادی از فرهنگ و هویت ایرانی در آثار هنری مورد استفاده قرار می‌گیرد و به‌خوبی احساسات و عواطف هنرمند را منتقل می‌کند.

لغت نامه دهخدا

مین. [ م َ ] ( ع اِ ) دروغ. ج، میون. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ).
مین. [ م َ ] ( ع مص ) دروغ گفتن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( زوزنی ). || شیار کردن زمین. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
مین. ( فرانسوی، اِ ) دستگاهی مصنوع از نوع سلاحهای جنگی محتوی مواد منفجرشونده که در مسیر یا محل عبور و پیشروی دشمن زیر خاک یا زیر آبهای کم عمق پنهان سازند تا با برخورد شخص یا چیزی بدان منفجر شود و موجب نابودی مهاجم گردد.
مین. ( اِ ) واحدی از پول قدیم معادل با چهارصد ریال و یا معادل 100 فرانک طلا. ( حاشیه ص 1635 و ص 1028 ایران باستان ج 2 چ 1311 هَ. ش. ).
مین. ( پسوند ) پسوند ترتیبی اعداد و صفت پرسشی یا مبهم «چند» ( مرکب از پسوند «م » ( با ضمه ٔماقبل ) و «ین » پسوند نسبت ) که برای نشان دادن ترتیب اعداد بکار میرود، مثلاً پنجمین، چهارمین، چندمین.
مین. ( ترکی، عدد، ص، اِ ) هزار. رجوع به مین باشی شود.

فرهنگ معین

[ تر. ] (اِ. ) هزار.
[ فر. ] (اِ. ) مادة منفجره بسته بندی شده که آن را در محل عبور دشمن پنهان می کنند، ~ ضد تانک مینی که تانک را از تحرک بیندازد یا باعث انهدام آن شود.، ~ ضد نفر مینی برای وارد کردن تلفات و ضایعات به افراد پیادة دشمن و ناتوان کردن آنان.، ~ مشقی نوعی م

فرهنگ عمید

سلاح منفجره ای که در آب یا زمین و در مسیر دشمن کار گذاشته می شود که در اثر تماس منفجر می شود.

فرهنگ فارسی

قرار دارد. مساحت آن برابر ۸۵٠٠٠ کیلومتر مربع است و ۹۸۳٠٠٠ تن سکنه دارد. مرکز آن شهر اگوستا است که ۲۱۷٠٠ تن سکنه دارد. ده بخش نمین شهرستان اردبیل استان سوم ( آذربایجان شرقی ). در ۳٠ کیلومتری
نقب، سوراخ زیرزمینی که در آن موادمحترقه جابدهند، خمپاره دارای موادمحترقه که زمان جنگ درمحلهای مختلف گذارندتامنفجرشود
( اسم ) نوعی خمپاره که برای جلوگیری از پیشروی دشمن در زیر خاک - درسطحی کم عمق - جای دهند تا بموقع منفجرگردد اژدر.
ترکی و بمعنی هزار است

فرهنگستان زبان و ادب

{mine} [علوم نظامی] افزاره ای حاوی مقداری مواد منفجره که برای نابود کردن یا آسیب رساندن به وسایل نقلیه زمینی و دریایی و هوایی یا افراد به کار می رود * مصوب فرهنگستان اول

جملاتی از کلمه مین

سینه مین دار خرابه سینده درین بو جواهرلرین خزانه سی وار
ز گردان طنجه چرا کشته‌ای ز مین را به خونشان بیاغشته‌ای
ناز مین بوس در شاه جهان دریابم اندر این ره چو فلک زیر و زبر خواهم رفت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم