نیک طبع

لغت نامه دهخدا

نیک طبع. [ طَ ] ( ص مرکب ) خوش خوی. نیک خو: چگلیان... مردمانی نیک طبعاند و آمیزنده و مهربان. ( حدود العالم ).

فرهنگ فارسی

خوش خوی. نیکخو

جمله سازی با نیک طبع

دوران کودکی و نوجوانی و جوانی خود را در شهر گیلان‌غرب گذراند و فوتبال خود را زیر نظر آقای آرشام نیک طبع شروع کرد.