نوازشگری

لغت نامه دهخدا

نوازشگری. [ ن َ زِ گ َ ] ( حامص مرکب ) شفقت. مرحمت. مهربانی. ( ناظم الاطباء ). عمل نوازش گر:
نوازشگری را بدو راه داد
به نزدیک تختش وطنگاه داد.نظامی.نوازشگریهای بدرام تو
برآرد به هفتم فلک نام تو.نظامی.به جای شما هر یکی بی سپاس
نوازشگری ها رَوَد بی قیاس.نظامی.|| نوازندگی. عمل نوازنده و آنکه آلات موسیقی را به صدا درآورد.

فرهنگ فارسی

شفقت. مرحمت. مهربانی. عمل نوازش گر

جمله سازی با نوازشگری

💡 والدین با صحبت کردن، مکث کردن، توجه کردن به بیان احساس‌ها و هیجان‌های نوزاد و کودک خود، دادن فرصت تمرین هیجان‌ها به او در محیط بازی، ارائه الگوی تقویت و مشاهده‌ای و نوازشگری می‌توانند، سنگ بنای ارتباط اجتماعی و پرورش هوش احساسی را در کودکان بنا کنند.

💡 جان ارباب وفا خاک شد اندر کف دوست بس که سرگرم نوازشگری خوان خودند

💡 سکندر چو بشنید گفتارشان نوازشگری کرد بسیارشان

💡 یار شد جور پیشه جامی را زین نوازشگری خبر که دهد

لطیف یعنی چه؟
لطیف یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز