موزن
فرهنگ فارسی
جمله سازی با موزن
تا قد بناز افروخته با هر خسی در باخته سروی که من چون فاخته از ناله موزن کردمش
کرده موزن حل و عقد آفرینش را قدر تا ز عدل شاملت معیار و میزان یافته
غیر جوید قد موزن تو از چشم ترم بر لب جوی تو آن سرو خرامان دیدن