مودبانه
فرهنگ فارسی
به طور ادب و خوشرویی و با ملاطفت.
جمله سازی با مودبانه
هزاران دانشجو سوربن را جهت پیوستن به اعتصاب کارگران کارخانه رنو ترک کردند. کارگران مودبانه تشکر کردند اما اجازه ندادند دانشجویان وارد کارخانه شوند.
بنابراین خواسته مودبانه شما مرا خشنود میکند، / من نمیتوانم خود را از تو پنهان کنم و نخواهم کرد. / من آرنو هستم که گریه میکنم و آواز میخوانم؛ / من حماقت گذشته را مقصر میدانم، / و روز امید شادیآور را پیش رویم میبینم. / بنابراین من با آن قدرت از تو درخواست میکنم / که تو را به قله پلهها راهنمایی میکند، / مراقب باش که رنج مرا تسکین دهی!
دریاکنار در مطالب اجتماعی خود بیشتر بر مسائل شهری و نابسامانی های موجود در ادارات دولتی تاکید می نمود و با لحنی مودبانه برخی معضلات فراگیر مانند عدم بهداشت و وجود بیکاری را گوشزد مسئولان می کرد.
دوجو مکانی است که فرد مهارتها را فرا گرفته و خود را تقویت میکند. همه باید از قوانین پیروی کنند و مودبانه رفتار کرده و در برقراری امنیت بودو و بهبود شرایطی بهداشتی دوجو تلاش کنند.