مو طلایی

لغت نامه دهخدا

موطلایی. [ طَ ] ( ص مرکب ) آن که موی به رنگ زر دارد. ( یادداشت مؤلف ). زرین موی. گیسوطلایی. دارای موهای زر تار که موی با تارهای زرین دارد. آن که موی سرش به رنگ طلا باشد. و رجوع به گیسوطلایی شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه موی سرش طلایی رنگ باشد [ دختر مو طلایی ]

جمله سازی با مو طلایی

در داستان، که در اوایل دهه ۱۹۰۰ شروع می‌شود، یانینگز نقش آگوست شیلر، کارمند بانکی در میلواکی که هم از شغل و هم خانواده اش راضی است را بازی می‌کند. اما وقتی مقامات بانکی از او می‌خواهند که ۱۰۰۰ دلار اوراق بهادار را به شیکاگو ببرد، او در قطار با یک زن مو طلایی روبرو می‌شود، که می‌داند شیلر چه چیزی را با خود حمل می‌کند. او با شیلر عشق بازی می‌کند و او را متقاعد می‌کند که یک بطری شامپاین بخرد و او را به سالنی که توسط کلاهبرداری اداره می‌شود، برود. صبح روز بعد، شیلر به تنهایی در اتاق خواب ویران و بدون اوراق بهادار بیدار می‌شود. او زن را پیدا می‌کند و در ابتدا با او بهم می‌زند و بعد از آن دنبال اوراق مسروقه می‌گردد. او توسط صاحب سالن بیهوش می‌شود و به یک مسیر ریلی در نزدیکی قطار کشیده می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قمبل
قمبل
سلیم
سلیم
خویش
خویش
فال امروز
فال امروز