لغت نامه دهخدا
مغلان. [ م ُ ] ( اِ ) دومة. مقل. ( زمخشری، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مقل شود.
مغلان. [ م ُ ] ( اِ ) دومة. مقل. ( زمخشری، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مقل شود.
دومه مقل
💡 در کوهستان مرکزی خراسان که به نام غور غرجستان یا مطلق جبال یاد میشد مردمان دیگری به نام هزاره و نکودری جا گرفتند که برخی پیش از هجوم مغلان به این خطه وارد گردیده و برخی از اثر لشکر کشی چنگیز خان در آن جاگزین شدند. اینان با مردم محلی که تاجیکان آمیخته با ترک بودند و امرای آل شنسب و سلاطین غوری از بینشان ظهور کردهاند آمیزش یافته زبان آنها را با مخلوطی از واژههای ترکی]] و مغولی قبول کردند و خودشان به نام هزاره]] و مسکن شان به هزاره جات شهرت یافتند. در قرن پانزدهم هزاره گان در اثر مساعی دعات شیعه مذهب مذکور را پذیرفتند در حالی که بخش بیشتر مردم خراسان سنی مذهب ]] بودند.
💡 در برخی از نخستین شناسنامهها از این ناحیه به نام بلوک ریز نام برده شدهاست بلوک کلمهای مغلولی که به معنای تقریبی یک ناحیه یا بخش کشاورزی و مالیاتی به کار رفتهاست شروع کاربرد این عنوان در ایران به دوران سلطه مغلان یعنی قرن هفتم و هشتم هجری بازمیگردد پیش از آن تاریخ از واژهٔ فارسی میانه «تسوج یا طسوج» استفاده میشدهاست.