مسعار

لغت نامه دهخدا

مسعار. [ م ِ ] ( ع اِ ) فروزینه آتش و آتش کاو. ( منتهی الارب ). وسیله روشن کردن و شعله ور ساختن و سوزانیدن آتش. ( از اقرب الموارد ). تنورشور. تنورآشور. مسعر. ج، مَساعیر. ( آنندراج ). || برانگیزنده حرب. ( منتهی الارب ).

جمله سازی با مسعار

ای همه هستی که هست از کف تو مسعار نیست نیازی که نیست بر در تو مستعین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیره یعنی چه؟
چیره یعنی چه؟
اوشاخ یعنی چه؟
اوشاخ یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز