لغت نامه دهخدا
گهرچین. [ گ ُ هََ ] ( نف مرکب ) مخفف گوهرچین. آنکه گوهر را جمع کند. غطاس. غواص. رجوع به گوهرچین شود.
گهرچین. [ گ ُ هََ ] ( نف مرکب ) مخفف گوهرچین. آنکه گوهر را جمع کند. غطاس. غواص. رجوع به گوهرچین شود.
💡 چو پرسید این حکایت قیصر از چین شدی گوش از حدیث چین گهرچین
💡 در لفظش را گهرچین گوش جان عاشقان روی خوبش را مگس ران شهپر روح الامین
💡 گوشم چو صدف شود گهرچین زان دم که ز لعل در چکانی