کاوس کی

لغت نامه دهخدا

کاوس کی. [ و و ک َ ] ( اِخ ) کاوس. کاووس. کیکاوس. رجوع به کاوس و کاووس شود.

فرهنگ فارسی

کاوس کیکاوس

جمله سازی با کاوس کی

💡 جهاندار بنشست و کاوس کی دو شاه سرافراز و دو نیک‌پی

💡 که روزی ز ایام کاوس کی ندایی به هند آمدش پی ز پی

💡 به درگاه کاوس کی مهترند ز ایرانیان سر به سر مهترند

💡 همان نیز بیدار کاوس کی جهاندار نیک اختر و نیک پی

💡 چو آگاهی آمد به کاوس کی بجوشید خونش به تن همچو می

💡 جهاندار کاوس کی بسته بود ز رنج و ز تیمار دل خسته بود

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
الکن یعنی چه؟
الکن یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز