پوست گاو

لغت نامه دهخدا

پوست گاو. [ ت ِ ] ( ترکیبب اضافی، اِ مرکب ) جلد و چرم گاو. گوذر. جوذر.

فرهنگ فارسی

جلد و چرم گاو گوذر

جمله سازی با پوست گاو

مشهور است که امپراتوری ناکرانگ طبل مقدسی داشت که از پوست گاو درست شده بود و این طبل در زمان حمله دشمن خودبه‌خود به صدا درمی‌آمد و همه را مطلع می‌کرد تا گرفتار شبیخون نشوند. البته به احتمال زیاد، طبل توسط راهب اعظم که دختر امپراتور بود به صدا درمی‌آمد.
دربارهٔ ویشتاسپ (بشتاسب، بشتاسف، گشتاسپ) طبری، مسعودی، دینوری، حمزه اصفهانی، ابوریحان بیرونی، مطهر بن طاهر مقدسی، ثعالبی، دقیقی، فردوسی و ابن بلخی روایاتی نقل کرده‌اند. چون سی سال از سلطنت گشتاسپ گذشت زرتشت از آذربایجان به دربار او رفت و دین جدید را در آنجا اظهار کرد و کتاب موسوم به اوستا که با خط زرین بر روی دوازده هزار پوست گاو نر نوشته شده‌بود، بر پادشاه عرضه کرد.
ویلیام جکسن می‌نویسد: (بازارهای همدان دارای سقفند و بیش از پانصد دکان پر مشتری در آن‌ها قرار دارد بازرگانان از این شهر به عنوان (انبار ایران) یاد می‌کنند. از جمله کالاهای بازرگانی. اجناس چرمی را باید نام برد زیرا همدان شهر دباغخانه هاست همدانی‌ها در ساختن و عمل آوردن پوست گاو و گوسفند و ساختن اجناس تجملی از آن‌ها شهره شده‌اند)
محمد بن یحیی از احمد بن محمد از بن محبوب از ابن ریحاب از ابوعبیده نقل کرده است که گفته است افراد گروه ما از ابوعبدالله در مورد جفر سؤال کردند و حضرت فرمود: «این پوست گاو است و تمام علوم در آن است.»