پناگاه

لغت نامه دهخدا

پناگاه. [ پ َ ] ( اِ مرکب ) مخفف پناه گاه. جای پناه و مأمن را نیز گویند. ( آنندراج ).

جمله سازی با پناگاه

ارتش لبنان در ادامه جنگ با نیروهای نظامی القاعده، کمپ پناگاه فلسطینیان در نهرالبارد را درهم‌کوبید. رویترز
مرو از مقدم او شد ز صفا باغ ارم شد پناگاه امم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال قهوه فال قهوه فال زندگی فال زندگی