ویشه. [ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) بیشه است که جای سباع و بهائم باشد. ( برهان ). بر وزن و معنی بیشه است، و به دری طبری بیشتر بیشه را ویشه به واو گویند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ): از وی شده کار ویشه رنگین.( شاعری طبری از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
بیشه است که جای سباع و بهائم باشد بر وزن و بمعنی بیشه است و به دری طبری بیشتر بیشه را ویشه بو او گویند.
جمله سازی با ویشه
هزار جان به غارت برده ویشه هزارانت جگر خون کرده ویشه
دزد یا دیزد در زبان تالشی همان دزد در زبان فارسی و ویشه بهمعنی جنگل یا بیشه است.
هزاران دل بغارت برده ویشه هزارانت دگر خون کرده ویشه