ناگداختن

لغت نامه دهخدا

ناگداختن. [ گ ُ ت َ ] ( مص منفی ) نگداختن. مقابل گداختن.

جمله سازی با ناگداختن

از جلوه ناگداختن و رو نساختن آیینه را ببین که چه مقدار نازکست