به بر زرد یکسر به تن لعل پوش همه شکل دنبال و کافور گوش
شد از خون تن ماهیان لعل پوش دل میغ زد ز آب شنگرف جوش
خورشید لعل پوش چگویم کنایهایست چون ماه لیک هالهای از طوق عنبرش
زمین، از رنگ لاله، لعل پوش است؛ هوا، از بوی گل عنبر فشان است
فلک به تعزیت ما کبود پیرهن است برش بآه جگر، لعل پوش باید داشت
فراوان درو خیل ماهی به جوش همه سرخ چون لشکر لعل پوش