لغت نامه دهخدا
فروش رفتن. [ ف ُ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) به فروش رسیدن. فروخته شدن. رجوع به فروش شود.
فروش رفتن. [ ف ُ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) به فروش رسیدن. فروخته شدن. رجوع به فروش شود.
به فروش رسیدن. فروخته شدن
💡 در تاریخ اعلام شده برای کنسرت توکیو دُم ژاپن که در تاریخهای ۲۳ و ۲۴ آپریل بود، به دلیل به فروش رفتن تمامی بلیطها در زمان پیش فروش و تقاضای بالای طرفداران ژاپنی، تاریخِ دیگری به این کنسرت از طرف کمپانی اضافه شد، بدین ترتیب توایس تبدیل شد به اولین گروه دختر کی پاپ در تاریخ که برای اولین بار سه کنسرت در توکیو دُم اجرا کردهاند.
💡 شدت عدم استقبال به حدی بود که خودروسازانی که پیشتر فروش اقساطی را به شدت محدود کرده بودند برای فروش رفتن محصولاتشان ناگزیر شدند تا فروش اقساطی خود را مجدداً احیا کنند.