پهلوگرفتن

لغت نامه دهخدا

پهلو گرفتن. [ پ َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) (...کشتی )، بساحل پیوستن آن. بکران آب آمدن آن. بساحل آمدن آن:
کشتی خاص خلیفه پو گرفت
در کران اندر زمان پهلوگرفت.دهخدا.

فرهنگ معین

( ~. گِ رِ تَ )(مص ل. ) کناره گرفتن، در ساحل ایستادن کشتی.

فرهنگ فارسی

کنارگرفتن، درساحل ایستادن ولنگرانداختن کشتی
( مصدر ) پهلو گرفتن کشتی. بساحل پیوستن آن بکرانه آمدن آن: کشتی خاص خلیفه پو گرفت در کران اندر زمان پهلو گرفت. ( دهخدا )

ویکی واژه

کناره گرفتن، در ساحل ایستادن کشتی.

جمله سازی با پهلوگرفتن

💡 در دههٔ چهل شمسی به دلیل احداث اسکله‌های بزرگ در اروند رود و پهلوگرفتن کشتی‌های غول‌پیکر، فعالیت‌های بندر خرمشهر رونق بی‌سابقه‌ای یافت و از آن جایی که این شهر، کوتاه‌ترین مسیر خشکی را نسبت به سایر بنادر خلیج فارس به تهران داشت، لذا هزینه‌های حمل کالا با احتساب تخلیه کالا در بندر این شهر، کمتر و با صرفه تر از شهرهای دیگر بود و علاوه بر این زمان وصول کالا نیز کوتاه‌تر بود. به همین دلیل اکثر شرکتهای کشتیرانی معتبر و بین‌المللی در این شهر نمایندگی ایجاد کردند.

💡 جزیره شاهی تنها جزیرهٔ مسکونی و بزرگ‌ترین جزیره در دریاچهٔ ارومیه محسوب می‌شود. در فصل‌های تابستان و به دنبالِ کاهش باران و تبخیر آب دریاچهٔ ارومیه، این جزیره به حالت شبه‌جزیره‌ای تبدیل و از سمت شرق به خشکی متصل می‌شود. کناره‌های این جزیره بریدگی‌ها و ژرفای خوبی برای پهلوگرفتن کشتی‌های باری دارند.