یونیو

لغت نامه دهخدا

یونیو. [ ] ( لاتینی، اِ ) یونیه. یونیوس. ( یادداشت مؤلف ): و هو شهر یونیو العجمی. ( ابن جبیر ). استهل هلاله لیلة الثلاثاء بموافقة الثانی عشر من یونیو.( رحله ابن جبیر ). و رجوع به یونیوس و حزیران شود.

فرهنگ فارسی

یونیه یونیوس

جمله سازی با یونیو

💡 خانه‌ها ناگه باز می‌شدند، افراد بدون هیچ گونه مجوز رسمی از سوی افراد خصوصی به زندان افکنده می‌شدند و آنگونه که گفته می‌شد، یک فهرست ۲۰۰ نفری از افرادی که از انقلاب حمایت نمی‌کردند، به بیرون درز کرده بود که باید دستگیر، زندانی و به کارولینای شمالی فرستاده می‌شدند؛ فهرستی که گفته می‌شد کل خانواده ما در آن درج شده بود. برادران من تحت همین شرایط دستگیر دلهره‌آور، از فیلادلفیا به یونیو فرار نمودند و من نیز بعداً به آنها پیوستم. پس از مدت کوتاهی، برخلاف قضاوت من، آنها همه به ترنتون رفتند و از ارتش ژنرال هاو درخواست محافظت کردند. از آنجا آنها به نیویورک رفتند، جاییکه آنها غمگین و جدا از خانواده‌های خود هستند و قرار است برای مدتی همین‌طور بمانند.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اندر یعنی چه؟
اندر یعنی چه؟
میسترس یعنی چه؟
میسترس یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز