کشتی ران

لغت نامه دهخدا

کشتی ران. [ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) دریانورد. آنکه کشتی را راند. ملاح. سفان. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

رانندۀ کشتی، کشتیبان.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) رانند. کشتی کشتیبان

جمله سازی با کشتی ران

💡 بسی کشتی جان بر خشک راندی تو کشتی ران ز خشک و تر میندیش

💡 إِنْ یَشَأْ یُسْکِنِ الرِّیحَ، اگر اللَّه خواهد باد کشتی ران را بیاراماند، فَیَظْلَلْنَ رَواکِدَ عَلی‌ ظَهْرِهِ، تا فرو ایستاده، إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ (۳۳) در آن نشانهایی است آشکارا، هر شکیبایی را سپاس دار.