گندم با

لغت نامه دهخدا

گندم با. [ گ َ دُ ] ( اِ مرکب ) آش گندم را گویند که حلیم باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). هریسه. ( ناظم الاطباء ):
شوربا چند خوری دست به گندم با زن
که حلیم است برای دل و جان افکار.بسحاق اطعمه.

فرهنگ عمید

آش گندم.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آش گندم هریسه: شور با چند خوری دست به گندم با زن که هلیم است برای دل و جان افکار. ( بسحاق اطعمه )

جمله سازی با گندم با

دانهٔ دل پاک کردم همچو گندم با همه آسیا سنگی اگر بر سر بگردانی مرا