گفت وگو

گفت وگو

گفت و گو با خدا به معنای ارتباط روحانی و عمیق انسان با خالق خود است. این ارتباط می‌تواند از طریق دعا، نیایش و تفکر درونی انجام شود. در این فرآیند، فرد احساسات، خواسته‌ ها و سپاسگزاری‌های خود را بیان می‌کند. ارتباط با خدا به تقویت ایمان و آرامش درونی کمک می‌کند. بسیاری از مردم این ارتباط را به عنوان منبع هدایت و الهام در زندگی خود می‌دانند. این نوع گفت و گو می‌تواند در لحظات تنهایی یا در جمع‌ های مذهبی صورت گیرد.

لغت نامه دهخدا

گفت و گو. [ گ ُ ت ُ ] ( ترکیب عطفی، اِمص مرکب ) صحبت. بحث. سخن. محاوره

فرهنگستان زبان و ادب

{dialog/ dialogue , lines} [سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] مکالمات بین دو یا چند شخصیت

دانشنامه عمومی

گفت وگو نوعی برهم کنش بین دو یا چند نفر و ارتباطی بداهه بین دو یا چند نفر از مردم در راستای رسوم است. تحلیل گفت وگو شاخه ای از جامعه شناسی است که به مطالعۀ بافت و ساختار رفتارهای انسانی با نگاهی عمیق تر به رفتارهای گفت وگو می پردازد. یکی از اولین متفکرانی که بر گفت وگو برای یافتن حقیقت تأکید می کرد، سقراط بود. او معتقد بود آفرینشِ معنا در پرتو گفت وگو حاصل می شود. بدون مکالمه نمی توان انتظار شنیدن و هم رأیی داشت. هیچ یک از مکالمات سقراطی برای قانع ساختن یا مخالفت ورزیدن نبود. او شالودهٔ این مکالمات را فهم و تفهم می دانست. اساساً گفت وگو راهی برای فهمیدن است، راهی که خود نیز بخشی از این دانایی را شکل داده و تنها ابزار دست یافتن به فهم صحیح نیست. گفت و گو می تواند در قالب های مختلفی از جمله عصبانیت، مهربانی، خوشحالی، خشن، به آرامی، با لطافت، با سبکی متن و... باشد. گفت و گو می توانید بر سر یک موضوع به واسطه دو تا چند نفر به صورت شفاهی انجام شود.
گفت وگو (داستان). همگویی یا گفت وگو یا دیالوگ در مورد داستان، فیلم و نمایشنامه، یعنی همان گفتگوهای شخصیت ها در روایت که تابع ریزه کاری ها و قواعد مربوط به خود است. دیالوگ ( همگویی ) در مقابل مونولوگ ( تک گویی ) است.
در یک داستان، محتوای گفتگوها مستقیماً مربوط به موضوع صحبت می باشد. البته می شود در آن به گذشته هم اشاره کرد، اما به طور مختصر. وقتی منظور نویسنده از گفتگو نه صحبت، بلکه کاشتن نهال اطلاعات باشد، گفتگو دیگر باور کردنی نخواهد بود. چرا که خواننده به جای اینکه صحبت اشخاص را بشنود اطلاعات را می بیند. در رمان نو گفتگو پیچیده تر از رمان های سنتی شده و انواع جدیدی از دیالوگ پدید آمده است.
گفت وگو

جملاتی از کلمه گفت وگو

شکوه خامشی در ظرف گفت وگو نمی گنجد سخن هر چند سنجیده است هیبت را زیان دارد
درین گفت وگو بود کآمد برش سواران ترکان و هومان سرش
غم جست وجو کار جان ودلست ولی گفت وگو مرزبان را بود
ای مطرب خدایی! بی گفت وگو چرایی بنواز عود و نی را، کان سرو در برآمد
به گفت وگو دلی خوش می کند صائب، نمی داند که گر خاموش گردد جنت در بسته خواهد شد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم