لغت نامه دهخدا گران جسم. [ گ ِ ج ِ ] ( ص مرکب ) گران تن. وزین. سنگین. عظیم الجثه. || کسی که گرانی در جسم او پدید آید بر اثر بیماری.
فرهنگ فارسی ۱ - آنکه جسمی گران دارد گران تن. ۲ - وزین سنگین. ۳ - کسی که گرانیی در جسم او بر اثر بیماری پدید آمده.