چاه دلو

لغت نامه دهخدا

چاه دلو. [ دَل ْوْ ] ( اِ مرکب ) کنایه از دنیا باشد. ( برهان ). دنیا. ( ناظم الاطباء ). || کنایه از برج دلو هم هست که یکی از دوازده برج فلکی است. ( برهان ). برج دلو که برج یازدهم از بروج دوازده گانه بود. ( ناظم الاطباء ).

جمله سازی با چاه دلو

ز چاه دلو برون شد دو اسبه یوسف مهر به رغم اخوان در مصر چرخ ‌گشت عزیز
دید مردی نشسته بر سر چاه دلو با حبل برنهاده به راه