فرهنگ فارسی ( صفت ) خوشبو مانند نافه بسیار معطر: مه چو مشاطگان زده بر رخ سیب خالها سیب برهنه ناف بین نافه دم از معطری. ( خاقانی.سج.۴۲۹ )
جمله سازی با نافه دم در نافه دم چو نیستی خود صواب دید پر مشک شد ز نافه دم آهوی خطا به عهد خلقت اگر نافه دم زند از مشک حقیقت است که بی آهو و خطا نبود