عبدالکریم

اگر به دنبال نمایان شدن بندگی خداوند در زندگی‌تان هستید، نام زیبا و معنوی عبدالکریم را به شما پیشنهاد می‌کنیم. این نام از ترکیب دو واژه عبد به معنای بنده و کریم به معنای بخشنده و از صفات خداوند تشکیل شده است. بدون شک، عبدالکریم یکی از بهترین و مقدس‌ترین نام‌ها برای پسران است و از انتخاب آن هرگز پشیمان نخواهید شد. حسین حاج فرج‌الله دبّاغ، که به عبدالکریم سروش معروف است، در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۲۴ در تهران به دنیا آمد و به عنوان نویسنده، مترجم و فیلسوف ایرانی شناخته می‌شود. سروش به عنوان پژوهشگر مهمان در کتابخانهٔ مرکز جان کلاگ و استاد مهمان در دانشگاه‌های پرینستون، ییل، هاروارد و آمستردام فعالیت کرده و در مرکز دین، صلح و فعالیت‌های جهانی در دانشگاه جرج‌تاون نیز به عنوان پژوهشگر مهمان مشغول به کار بوده است. او در این دانشگاه‌ها به تدریس درس‌های اسلام‌شناسی و مولوی‌شناسی پرداخته است. سروش به عنوان یک متفکر برجسته دینی و نظریه‌پرداز دینی شناخته می‌شود، هرچند که تحصیلات رسمی و مدرک دانشگاهی یا حوزوی در زمینه دین‌پژوهی یا الهیات، به ویژه در زمینه دین اسلام ندارد. در سال ۲۰۰۴، او به همراه دو متفکر دیگر، برنده جایزه اراسموس شد و در سال ۲۰۰۵ نیز به انتخاب مجله تایم، در فهرست صد چهره تأثیرگذار جهان قرار گرفت.

لغت نامه دهخدا

عبدالکریم. [ ع َ دُل ْ ک َ ] ( اِخ ) ابن احمدبن عبدالرحمان بن عیسی النائب الاوسی الانصاری. فقیه و ادیب بود. او را شعری نکو است. وی از مردم طرابلس عرب است و به سال 1189 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالکریم. [ ع َ دُل ْ ک َ ] ( اِخ ) ابن احمدبن موسی بن طاوس العلوی الحسنی معروف به ابن طاوس.رجوع به ابن طاوس غیاث الدین ابوالمظفر در این لغت نامه و الاعلام زرکلی و نامه دانشوران ج 1 ص 111 شود.
عبدالکریم. [ ع َ دُل ْ ک َ ] ( اِخ ) ابن عبدالحاکم بن سعید الفارقی. از وزراء دولت فاطمیه مصر بود.وی به سال 454 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالکریم. [ ع َ دُل ْ ک َ ] ( اِخ ) ابن عبدالصمدبن محمد القطان الطبری شافعی، مکنی به ابومعشر شیخ اهل مکه و عالم به قراآت بود.از تألیفات اوست: التلخیص فی القراآت الثمان. سوق العروس فی القراآت. عیون المسائل فی التفسیر. وی به سال 478 هَ. ق. به مکه درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالکریم. [ ع َ دُل ْ ک َ ] ( اِخ ) ابن عبدالنوربن المنبر الحلبی المصری. وی صاحب تاریخ مصر و شرح صحیح بخاری است. به سال 735 هَ. ق. درگذشت. ( از رجال حبیب السیر ص 541 ) ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالکریم. [ ع َ دُل ْ ک َ ] ( اِخ ) ابن عطایابن عبدالکریم القرشی الزهری الاسکندرانی. وی در قرافه کبرای مصر سکونت جست. از تألیفات اوست: شرح ابیات الجمل. زیارة قبور الصالحین.وی به سال 612 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالکریم. [ ع َ دُل ْ ک َ ] ( اِخ ) ابن فضل المطیع ﷲبن المقتدرالعباسی معروف به الطائعﷲ. رجوع به الطائع شود.
عبدالکریم. [ ع َ دُل ْ ک َ ] ( اِخ ) ابن مالک الخزرجی، مکنی به ابوسعید. رجوع به ابوسعید عبدالکریم بن مالک شود.
عبدالکریم. [ ع َ دُل ْ ک َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن عبدالکریم الرافعی القزوینی الشافعی. وی عالم دینی بود و در قزوین درس تفسیر و حدیث میگفت. از تألیفات اوست: المحرر. فتح العزیز فی شرح الوجیز للغزالی. شرح مسند الشافعی. الامالی الشارحة لمفردات الفاتحه. به سال 623 هَ. ق. بقزوین درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالکریم. [ ع َ دُل ْ ک َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن منصور التمیمی سمعانی مروزی، مکنی به ابوسعد. رجوع به ابوسعد عبدالکریم و نیز به الاعلام زرکلی شود.
عبدالکریم. [ ع َ دُل ْ ک َ ] ( اِخ ) ابن محمد الهارونی دیباجی، مکنی به ابونصر. رجوع به ابونصر عبدالکریم شود.

فرهنگ فارسی

ریفیرئیس ریف و از امرای مسلمانان شمال افریقا ( و. ۱۳٠٠ ه.ق./ ۱۸۸۲ م. ) وی سکنه ریف و مراکشیان را ضد اسپانیا و فرانسه برانگیخت و مدت ۱۸ سال با سربازان مجهز آن دو دولت جنگید ولی عاقبت قوای متحد اسپانیا و فرانسه حلقه محاصره دریایی و زمینی را بر او تنگ کردند. عبدالکریم که همه پیغامهای استمداد وی برای ملل و دول مسلمان جهان بدون جواب مانده بود عاقبت مغلوب شد و تسلیم فرانسویان گردید ( ۱۹۲۶ م. ) ویرا در [ رئونیون ] بازداشت کردند و او تا سال ۱۳۴۶ ه.ق./ ۱۹۲۷ م. در توقیف بود. در سال ۱۹۴۷ م. او را بفرانسه بردند. سپس عبدالکریم بمصر گریخت و بخدمت جمهوری متحده عرب در آمد.
جیلی ابن ابراهیم سبط عبدالقادر الجیلانی از علمائ متصوف است از تالیفات او است: الانسان الکامل فی معرفه الاواخر و الاوائل الناموس الاعظم وی بسال ۸۲۶ هجری قمری درگذشت

فرهنگ اسم ها

اسم: عبدالکریم (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: abdolkarim) (فارسی: عبدالکريم) (انگلیسی: abdolkarim)
معنی: بنده ی خدای بخشنده، ( عربی )، بنده ی خدای بزرگوار، ( اَعلام ) عبدالکریم ریفی: [، میلادی] میهن پرست و رهبر مراکشی، که با سلطه ی خارجیان بر مراکش مبارزه کرد [، میلادی]، سرانجام بوسیله نیروهای متحد فرانسه و اسپانیا شکست خورد و تبعید شد، ( عربی ) بنده ی بزرگوار ( خدای )، بنده پروردگار بخشنده

جملاتی از کلمه عبدالکریم

بود عبدالکریم آنکس که مشهود شد این اسمش بجان زاکرم ذیجود
نور دلی و راحت روح و سدید دین عبدالکریم صدر کرام و سر کبار
آصف ایام تاج ملک و دین عبدالکریم ای برونق کار دین از رای ملک آرای تو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم