شکسته حال

شکسته حال به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن فرد به دلیل تجربیات تلخ و ناگوار، روحیه و احساساتش تحت تأثیر قرار می‌گیرد. این حالت به نوعی نشان‌دهنده ناتوانی در برقراری ارتباط با احساسات مثبت و خوشایند است. افرادی که دچار این وضعیت می‌شوند، ممکن است به راحتی احساس ناامیدی، غم و اندوه کرده و توانایی خود را برای لذت بردن از زندگی از دست بدهند. شکسته حال می‌تواند به دلیل عوامل مختلفی از جمله مشکلات عاطفی، اجتماعی یا حتی اقتصادی ناشی شود. در این شرایط، فرد ممکن است به طور مداوم دچار اضطراب و نگرانی باشد و احساس کند که در یک چرخه معیوب گرفتار شده است. در نهایت، درمان و بهبود این حالت نیازمند زمان و تلاش است. افراد ممکن است به حمایت‌های اجتماعی، مشاوره و راهکارهای روانشناختی نیاز داشته باشند تا بتوانند دوباره به آرامش و تعادل روحی دست یابند. توجه به این موضوع و درک آن می‌تواند به جامعه کمک کند تا افرادی که در این وضعیت به سر می‌برند، بهتر شناسایی شوند و به آن‌ها یاری رسانده شود.

لغت نامه دهخدا

شکسته حال. [ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) بینوا. تهیدست. پریشان. تنگدست. ( ناظم الاطباء ). محتاج. مفلوک. بیچاره. ( آنندراج ). حطیم. ( منتهی الارب ):
پیمان شکن هرآینه گردد شکسته حال
ان العهود عند ملیک النهی ذِمَم.حافظ.

فرهنگ عمید

۱. پریشان حال، بدحال.
۲. بی نوا، تنگ دست.
۳. بدبخت.

فرهنگ فارسی

بینوا و تهدیست و پریشان و تنگدست محتاج مفلوک و بیچاره.

جملاتی از کلمه شکسته حال

تو خود بگو که بدوران چون توئی چو منی شکسته حال چو این قافیه همی شایه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم