لغت نامه دهخدا
فراپوش. [ ف َ ] ( اِمص مرکب ) بیهوشی. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). حماقت و گولی و ابلهی و نادانی. ( ناظم الاطباء ).
فراپوش. [ ف َ ] ( اِمص مرکب ) بیهوشی. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). حماقت و گولی و ابلهی و نادانی. ( ناظم الاطباء ).
بیهوش، ازهوش رفته.
💡 عیب مردم اگر فراپوشی رو فراپوش ورنه خاموشی