چو من به معجز نظم و عجوبه نکته نه معجزی است به غزنین نه معجبی به هری
ز عرش و کرسی و لوح و قلم عجوبه بسی پدید کردی و بر عقل از آن نظاره عما
دران عجوبه نموداری از همه کردی امانتت را هم دادیش به رسم خفا
شه صلاح الدین که تو هم حاضری هم غایبی ای عجوبه و اصلم بیا بیا بیا بیا