لغت نامه دهخدا
سامل. [ م ِ ] ( ع ص )سعی کننده در صلاح کار و صلاح معیشت. نعت فاعلی است ازسَمَل. ( اقرب الموارد ). رجوع به معانی سَمَل شود.
سامل. [ م ِ ] ( ع ص )سعی کننده در صلاح کار و صلاح معیشت. نعت فاعلی است ازسَمَل. ( اقرب الموارد ). رجوع به معانی سَمَل شود.
سعی کننده در سلاح کار و سلاح معیشت
💡 جزء اصلی مشخرپها ملتین است که به میزان ۵۲ درصد از پپتیدهای سم را تشکیل میدهد. آدولاپین ۲ تا ۵ درصد پپتیدها را سامل میشود.