لغت نامه دهخدا
ده هفت. [ دَه ْ هََ ] ( اِ مرکب ) پول مسکوکی که در قدیم رایج بوده. ( ازبرهان ) ( ناظم الاطباء ). زری ناسره بود که ده مثقال آن سه مثقال غل و غش داشته. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).
ده هفت. [ دَه ْ هََ ] ( اِ مرکب ) پول مسکوکی که در قدیم رایج بوده. ( ازبرهان ) ( ناظم الاطباء ). زری ناسره بود که ده مثقال آن سه مثقال غل و غش داشته. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).
مسکوکی که در قدیم رواج داشته و هفت دهم آن زر یا سیم خالص بوده.
( اسم ) سکهای در قدیم که عیار آن ۷ / ۱٠ ( زر یا سیم ) بوده.
💡 چون فیض ز خویش اگر رهیدم فرمان ده هفت آسمانم